گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت صد و چهارده
زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
-ستار گفت حالت بده شده، بهت دو روز مرخصی دادن تا استراحت کنی. تا شنیدم شال و کلاه کردم و اومدم اینجا. چی شدی باربد؟ هوم؟ چرا اینجا افتادی؟
دست لرزانش بالا آمد و مچِ دستِ او را چسبید. آهسته دستش را به بینیاش نزدیک کرد و نفس عمیقی کشید؛ اشتباه نمیکرد، این بویی که معدهاش را تحریک میکرد از بدنِ ستایش ساطع میشد.
مردمک دو چشمش را بالا راند و به دو چشم دلواپس ستایش زل زد. خودش هم
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
مریم گلی
00بیچاره ستایش که ناخواسته گیر گرگینه افتاد ممنون نویسنده جان